اعلان می کنم، اعلام نه

درود

امروز هشتمین و آخرین جلسه از دور اول سلسله جلسات آموزشی روسای دفاتر تخصصی سازمان بود، دوره ای که با شعار 5 روز کار و یک روز آموزش آغاز شد.

آموزش های خوبی دیدیم، دوره خوبی بود، اگر چه من رئیس دفتر تخصصی نبودم و به تعبیری دفتر تخصصی ندارم، اما در حال حاضر مسئول هماهنگی مراکز فرهنگی و کتابخانه ها هستم و از این باب مهمان این جلسات بودم.

از اینها که بگذریم زنگ دوم امروز بحث این بود که در مورد جلسات خود انتقادی کنیم، انتقاداتی مطرح شد که یکی از مهمترین این انتقادات به نظر من این بود که جناب آقای دکتر صفایی پور، مدیر طرح آوری و ایده آفرینی سازمان گفت: در مورد آنچه در دفاتر تخصصی می گذرد بنویسید، ایشان تفاوت اعلان و اعلام را مطرح نمودند و اضافه کردند: ما نمی خواهیم چیزی را اعلام کنیم اما باید آنچه در دفاتر تخصصی می گذرد را اعلان کنیم و تجربیات شخصی خود را بنویسیم تا علنی شود.

و این سان بود که من سال هاست آنچه به عنوان تجربه شخصی دارم را می نویسم، البته در دفاتر مخصوصی که در کمد شخصی ام موجود است. کسانی که در «بلاگ» وبلاگ دارند حتما دیده اند که یکی از 4 کاربرد ساخت وبلاگ در این سایت ارائه دهنده وبلاگ آمده است اشتراک تجربیات شخصی.

تیتر مطلب امروز را که نوشتم یاد آهنگ «افسار» محسن چاووشی افتادم، گفته بودی بی تو می میرم، ولی اینبار نه

این آهنگ البته داستان مرتبط دارد که در جای خود خواهم پرداخت.

بدرود